آن فست فود را که یادتان هست با ماجراهایش؟ یک شب دم دمهای تعطیل کردن که طبق معمول پشت صندوق نشسته بودم و داشتم با حرص و لذت فروش آن روز را می شمردم، صدای چند جوان را شنیدم که گویا مشغول شعرخوانی بودند به سبک این انجمن های ادبی که باید رفته باشید تا بدانید چه نوع شعر خواندنی را می گویم. من هم که سرم درد می کرد برای این چیزها و به یکباره انگار یک خانم سانتی مانتال را وسط یک پادگان با آشخورهای بوگندو پیدا کرده ام بلند شدم و رفتم سر میز آنها که تنها مشتری های باقیمانده بودند. دو تا دانشجو و یک نفر بومی همانجا که رییس انجمن هنر و ادب و شعر و خوشنویسی و غیره ی آن شهر بود. کمی حرف زدیم و بعد که فهمیدند من هم دستی بر آتش دارم خواستند که چیزی برایشان بخوانم و من هم که به تازگی به مناسبت تولد خودم شعری گفته بودم(!) و به همین خاطر هنوز در خاطرم بود آن را خواندم و همین شد که مرا هم به جمعشان و انجمنشان دعوت کردند و دیگر آخرهای شب که میشد رفقای فرهنگی ما می آمدند به مغازه ی ما و میرفتیم طبقه ی بالا دور میز دنجی می نشستیم و بساط شعر و سیگار و بحث های ادبی...
راستش در خیالم کافه هایی را تصور می کردم که قدیمها پاتوق این شاعران و نویسنده های درست و حسابی بوده و منتظر بودم که از این جمع هم بالاخره یک همچین کسی ظهور کند! ولی نشد... و اما شعری که آن شب خواندم:
تپانچه را پست می کنم برای خودم
با کاغذ کادوی قرمز
و روبان صورتی
در شانزده مرداد یکی از این تابستانها که زاده شده ام
- آقای نجیب زاده لطفن دوئل من را بپذیرید
برای اثبات شرافت یکی از ما
که باید زنده بماند
تمام می شود
در یک لحظه چشم بر هم زدن تمام می شود
که چشم بسته ای بر خود و گشوده ای دریچه را تمام
می شود تمام کرد
بهت این لحظه ی منتظر را
که گلوله مغز متلاشی شده ی چند لحظه بعد تو را می نگرد
که پاشیده روی صورت تپانچه
به صحنه ی قبل برویم
دستم را از روی ماشه بردار آقای نجیب زاده
می خواهم زندگی کنم
به خاطر تمام لحظه های بعد که نزیسته ام
می خواهم زندگی کنم
دون کیشوت نخواسته هیچ بوده باشم
تا به جنگ آسیاب های بادی بروم
شوالیه ی سیاهی در من نبوده است
من
صدو هفتاد و هشت سانتیمتر گوشت
و هفتاد کیلو انسان بوده ام
که نچیده ام میوه ی ممنوعه را هیچ گاه با دستان خویش
تا چشیده باشم طعم نامفهوم رانده شدن را
از بهشتی که ندیده ام
روزی هزار بار باید بکشم بر دوش خودم را
به بالای تپه ای
که هزار بار غلتیده باشم دوباره به اینک
شانزده مرداد یکی از این تابستانها
که خشکیده پنجه هایم در قبضه ی تپانچه ای
و منتظرم که تو
آقای نجیب زاده
ماشه را زودتر بچکانی
لعنت ب تو با این کاغذ کادوی قرمز...
لعنت ب تو ک دو روز قبل از پروانه شدنت سوسک شدم !
زامبی؟ بلاگفا که با عکس مشکل نداره. من که اینهمه عکس میذارم!!!
میگم یه وبلاگ شعر بزنی بد نیستا. داره اختلاط نا همگونی به وجود میاد اینجا!
حتمن از عکسای تو خوشش میاد یا اینکه با من مشکل داره!
وبلاگ جدید مبارک.... ماشه چی شد؟الان که نکشیدی الحمدا..؟
اتاق قشنگی بود!
منم در و دیوارمو پر کردم از اینا!
آپم!
سلام دوست گلم [گل][گل][گل]
وب قشنگی داری واقعا بهت تبریک میگم [قلب] کارت حرف نداره عزیز [گل]
اگه دوست داری از وب قشنگت درآمد داشته باشی یه سر به سایت زیر بزن
http://www.pars.im
سایت واقعا عالیه ای هست کارش حرف نداره[بوسه]
این رو برای این نمیگم که خودم عضوش هستم چون کارش با همه سیستم های کلیکی دیگه فرق داره میگم بزار چند تا از مزیت هاش رو بگم
برای هر کلیک تا 80 تومن پول میده که این واقعا عالیههههههههه
هیچ کلیکی رو الکی حذف نمیکنه ( این بزرگ ترین خوبی این سیستمه )
پشتش یه تیم مدیریتی عالیه و به بهترین شکل ممکن مدیریت میشه
پرداخت هاش کاملا تضمین شدست هر موقع درخواست بدید 24 ساعت بعد پول تو حسابتونه
کار باهاش خیلی راحته [قلب]
حد اقل پرداختش فقط و فقط 9000 تومان هست که 2000 تومانش رو هم همون اول هدیه عضویت میده که این واقعا عالیهههه و مزیت عالی این سیستمه نسبت به سیستم های دیگه
امکان عضو گیری و دریافت پورسانت از زیر گروهاتون این واقعا عالیه یعنی خیلی عالیه
دوست من اگه خواستید عضو بشید حتما از لینک زیر عضو بشید [بوسه][قلب]
http://www.pars.im/signup.php?from=ali222&ref_code=a6d8e04479f67f3e58d048d1d6ab64cc
یا موقع عضویت ای دی منو به عنوان معرف وارد کنید
ali222
دوست عزیز سایتت هر چقدر هم بازدید داشته باشه باز هم میتونی ازش درآمد کسب کنی
مطمئن باش اگه 100 تا هم روزانه بازدید داشته باشی باز هم میتونی درآمد خوبی داشته باشی از این سیستم
عضو شو کدش رو تو وبت بزار بعد هر موقع به حد نصاب رسید در خواست پرداخت کن همین هیچ کار دیگه ای هم لازم نیست بکنی همین کد مخصوص بلاگ فا هم میده [قلب]
من که ازش واقعا راضی هستم این آدرس وب منه من که واقعا ازش راضی هستم
http://1900.mihanblog.com
عضو بشید از تک تک بازدید های وبتون درآمد کسب کنید
حداقلش اینه که هزینه کارت اینترنت و زمانی که صرف سایتت کردی رو در میاری پس این فرصت رو از دست نده
از دامینش هم اعتبار سایت مشخصه کارشون حرف نداره
http://www.pars.im
امیدوارم عضو بشی و درآمد خوبی هم کسب کنید منو هم دعا کنید مطمئن باشید پشیمون نمیشید
پس یه امتحان کنید
دوستون دارم
بای[بوسه]
ترکوندی داداش
همه چی نو! شعر نو و با حال
سلام داداچ.............
پروانه کجای این متن بودش ؟
بگرد پیدا میکنی!
سلام همزاد چه گورا،تنها انقلابی خوش تیپ!
واقعا این شعر به این بلندی تو ذهنت بود آیا؟ اینجانب که تقریبا دو دقیقه پیش خودم هم یادم نیست چه برسه به دکلمه هام!
سیگار؟؟! سیگار آیا؟؟!
این کاغذ کادو قرمز با روبان صورتی همچین قشنگ نمیشه هاا،امتحان کردید؟!
تولد یک پروانه؟پروانه؟
آخرین سوالم: حس پیدا کردن یه خانم سانتی مانتال در وسط یک پادگان با آشخورهای بوگندو چطوریه؟
مواظب خودتون باشید
مثل حس پیدا کردن یه آقای جوون خوشتیپ تو یه خانه ی سالمندان که پر از پیرزنه!
ای تو روح اون وبلاگ جدیدت! این اصلن با من مشکل داره بیپدر! صد دفعه کامنت گذاشتم ارر داد!
با تشکر از سینیور زامبی!
نظزاتو چرا تایید نمیکنی دادا؟! مزدم کار و زندگی دارن!!! d:
ببخشید سرویس دهیمون ضعیف شده یه کم! جبران میکنیم!
تا حالا ندیده بودم کسی برای تولد خودش شعر بگه :دی
قشنگ بود
WoW! Sinior?? Shoma motevalede mordad hasti? Hummm ... Pas Onsere vojudetoun "atash"e. Eyval ;-)
***
man 1jaei miraftam k she're shaeraye marouf ro mikhoundan, rajebesh nazar midadan. Manam k eshghe fereydoun moshiri... Ey jan!
***
مى خواهم زندگى کنم
به خاطر تمام لحظه هاى بعد که نزیسته ام
____به خاطر تمام لحظه هایى که زنده بودم و نزیستم! ____
***
doost dashtam...
سینیور عزیز، تا بحال مطلبی راجع به انتقال به بلاگ اسکای در وب مشاهده نکردم. برای وردپرس و همچنین blogspot راههایی هست، ولی برای بلاگ اسکای با توجه به اینکه صفحه مدیریتش منوئی با عنوان درون ریزی نداره، بعید میدونم چنین امری امکانپذیر باشه. ولی بهتر بود حالا که قصد انتقال داشتی، به وردپرس یا بلاگر می رفتی که هم امکانات بهتری دارند و هم اینکه امن ترند. وبلاگ وب3 هم اطلاعات مفیدی در زمینه انتقال داده که میتونی تو آدرس زیر ببینی:
http://web3b.wordpress.com/2008/12/17/export-import-blogger-wordpress/
قشنگ بود .
واقعا انگار برای شما یه پروانه متولد شده .
سینیور جان این پروانه که گفتی یعنی همون که تو پست قبل از در کمد آویزون شده بود داشت دوربینو با چشماش قورت میداد؟!!
نگو تو رو به خدا!!!
چیه؟ پروانه ی زشت ندیدی تا حالا؟!
شانزده مرداد کدام تابستان دقیقا؟!
من فعلن قصد ازدواج ندارم!!
این قسمت رو خیلی دوست داشتم :
که نچیده ام میوه ی ممنوعه را هیچ گاه با دستان خویش
تا چشیده باشم طعم نامفهوم رانده شدن را
از بهشتی که ندیده ام
سلام داداچ .............
باور بفرمایید که ما دو سه دفعه اون اتاق رو وجب به وجب گشتیم .......... هفتاد کیلو پوست و چربی رو چند بار دیدیمش ......از پروانه خبری نبود !!!
این چشمی که تو این اندام چربی ببینه حتمن یه اشکالی داره و قابل اعتماد نیست!
اول قالب جدید مبارک.
دوم این شعر مال کیه؟
اگه یه زحمت به خودت می دادی پست رو می خوندی میفهمیدی مال کیه!
مگه آزار داری کامنت خالی میذاری؟!
سلام
به به چه حسی! در اوج نا امیدی با انوار های درخشانش کور میکنه آدمو!!
چقدر از جواب مادام ماری خندیدم!
در ضمن چه اشکال داره خب پروانه زشت باشه!؟ اونم جون داره برای خودش!
یه استعاره ی بهتر انتخاب می کردی!!!!!!!!!!!!!!
فکر نمی کنم به پروانه شبیه باشی؟!!
یاد فیلمای وسترن افتادم....قشنگه....
مرسی بابت توصیه....
ما را هم راه بده برادر زامبک ! آرام آرام داری برگ هایت را رو می کنی ها رفیق !
خونه ی جدید مبارک
منم یه دوستی دارم که یه کافه داره
آرزوش هم اینه که چند سال دیگه بشه جزو آثار باستانی ایران
فکر نمیکردم اهل شعر باشی اونم در این حد
تاریخ تولدت رو به خاطر میسپارم
این سومین شعریه که از خودم میذارم، چطوری فکر نمی کردی اهل شعر باشم؟!
..............................!!!!!!
هاهاهاهاها....................
ای تو روح هر چی آدم بیکار مردم آزاره!
سلام
زیاد به من مربوط نمیشه هاااا،ولی خب یکم ربط داره
در جواب جواب جاسم:
* مرحبا به این خود شیفتگی از نوع تناسب اندام!
* شما یعنی همش گوشتید؟چربی در کار نیست؟ پس حق داری میگه پروانه ای!
سلامی دوباره(برای خالی نبودن صحنه ی ابتدای متن)
یه سوال:
راسته میگن پروانه ها فقط یه روز زنده اند؟آیا؟
خب سوال بعدی چیه؟ این که پس تو چه پروانه ای هستی که قد یه خری سنته؟! کاری میکنین برم عنوان پست رو عوض کنما!
سلام
یه قول معروفی میگه،چرا آدم( یا پروانه) کند کاری،که باز آرد پشیمانی؟!چرا؟
عنوان پست رو عوض کنما! یکم تهدیدی نیست؟!
نمیخواد عوضش کنید،همون علامتای تعجب رو افزایش بدید کافیه!
کار کن زامبی جان.
روی شعرت کار کن. کمی جان به شعرهایت بده تا توان ماندگاری در تاریخ آشفته ذهن این مردم داشته باشد.
چه چیز این شعرت برجسته است؟ دنبال آن باش و آن را در همه سطور پیدا و پنهانت جاری کن.
اگه حالشو داری هر از چند یک جلسه دو نفره برای شعرها راه بندازیم خبرم کن. فکر کنم بشه فارغ از شرم چشم ها، نقد جالبی به راه انداخت. لینکت می کنم تا آدرست همیشه دردسترس باشد.
خوش باش رفیق.
حالا همه ی همه ی فکراتو کردی؟؟!
حیف شد! میخواستم همین روزا رسمن خدمت برسم!!
سلام سینیور.
شعرتو خوندم برادر و اگر در مورد اون مسئله که فرمودین کسی از جمعتون بعدها ظهور نکرد شکی هم در دل داشتیم با خوندن شعر شما یقین پیدا کردیم.
( من باب مطایبه )
سلام سینیور
شعر زیبایی بید
................................
حسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله گون باد!
(گل)