تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

پست غیر اخلاقی- آموزش گام به گام دزدی!

امروز می خواهم یک سری چیزها را بهتان یاد بدهم که فقط به درد دنیایتان می خورد پس اگر نگران آخرتتان هستید بی خیال این پست بشوید. دزدی مقوله ای ست که گستره ی پراکندگی آن از دله دزدی تا ظریف ترین هنرمندی ها را در بر می گیرد، مثلن اینها که با نقشه هایی مثل فیلم یاران اوشن دست به سرقت می زنند واقعن ذهن هنرمندی دارند. به چند نمونه ی دزدی و راهکارهای آن توجه کنید: 

۱. دزدی از سوپر مارکت: هر جا به این جمله برخوردید که " این فروشگاه مجهز به سیستم دوربین مدار بسته است" بدانید که وارد مکان مناسبی جهت دزدی شده اید، مساله بسیار ساده است، اینجا شما هرگز کسی را نمی بینید که مسئول نشستن پای مانیتور و چک کردن دوربین ها باشد و فروشنده ها هم با اطمینانی که این سیستم بهشان داده حواسشان به جاهای دیگری ست، مطمئن باشید که اینها آنقدر بیکار نیستند که آخر شب بنشینند تمام فیلمهایی را که چند دوربین در طول چند ساعت گرفته اند باز بینی کنند، بنابراین با خیال راحت به خوراکی ها ناخنک بزنید! 

۲. کتاب زنی: این یکی از شرافمندانه ترین انواع دزدی ست و بار فرهنگی هم دارد،تا آنجا که بسیاری از بزرگان ادب ما اعتراف به انجام آن کرده اند (مثل استاد عبدالحسین زرین کوب). برای کتاب زنی مهمترین مساله در نظر گرفتن آّب و هوا و فصل است، شما هرگز نباید در فصل تابستان اقدام به این کار کنید چون اولین ابزار آن لباس های زمستانه است، ترجیحن یک پالتوی بلند که جیبهای آن از داخل سوراخ باشد. این پالتو هم به شما ظاهری موجه می دهد که چشم فروشنده را از شما دور میکند و هم می توانید بدون نگرانی از بیرون زدگی و برجستگی کتابهای مورد نظر را زیر بغلتان بزنید یا با دستی که از جیب سوراخ بیرون آمده آنها را نگه دارید. در مورد کتابزنی در جلسه ی بعد توضیحات مفصل ارائه خواهد شد. 

۳. دزدی از بانک: این نوع دزدی فقط در ایران امکان پذیر است، پشت دبیرستان ما شعبه ی مرکزی بانک ملی بود و هر روز ظهر که ماشین حمل پول برای بردن پول ها می آمد هفت هشت تا گونی پر از اسکناس را می انداختند توی پیاده رو و بعد با کمک رهگذرها و بقال محل و راننده تاکسی ها چهار گوشه ی گونی را می گرفتند و می گذاشتند پشت ماشین، همیشه هم فقط یک سرباز مردنی با یک کلاش خالی آن طرفها پرسه می زد که میشد با یک پس گردنی تفنگش را هم ازش گرفت. مشکل فقط ترافیک بی قاعده ی خیابان های ایران است که موجب می شود شما قید یک طراحی هوشمندانه و حساب شده را بزنید و فقط به ائمه ی اطهار توسل کنید که ماشینتان توی ترافیک گیر نکند. 

 

۴. سرقت ادبی: این ساده ترین نوع دزدی ست و هیچ هزینه و دردسری ندارد، فقط نیازمند کمی زمان برای گشتن در وبلاگهای مختلف و انتخاب متن های مورد پسند و همینطور مقادیر زیادی رو می باشد تا آن مطالب منتخب را با اعتماد به نفس و وقاحت هر چه تمام تر به اسم خودتان منتشر کنید. 

۵. دل دزدی یا دلبری: بر خلاف دنیای واقعی دلبری در دنیای مجازی کار بسیار راحتی ست، چون کسی شما را نمی شناسد و می توانید با خیال راحت یک شخصیت خیالی محبوب اکثریت را انتخاب کنید و با فرو رفتن در نقش او این شخصیت را به جای خودتان به خورد مخاطبین بدهید بدون این نگرانی که کسی بو ببرد شما چه جانوری هستید. 

۶. رأی دزدی: لزومی دارد در مورد این هم توضیح بدهم؟! 

هشدار: هر کس عوض اینکه پیام های مهم این مطلب را بگیرد، بیاید به من تهمت دزد بودن و استفاده از تجربیات شخصی جهت نوشتن این آموزش ها را بزند خر است و همچنین گاو نر است و در ضمن شاشیده تو تنبونش تر است!  

نظرات 24 + ارسال نظر
Helen یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ب.ظ http://www.mydays-h.blogspot.com

عشق چو آید برد هوش ِ دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را

یهـــــــدا یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ http://yahdalife4.blogspot.com

سلام
"بدانید که وارد مکان مناسبی جهت دزدی وارد شده اید"
در این جمله "وارد" دو بار تکرار شده!
دقت کن آقاجان!

ممنون تصحیح شد

وارش یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ب.ظ http://parchin147.wordpress.com/

همه این دزدی ها تو این مملکت کوفتی میشد ما هیچی نمیگفتیم میگفتیم دزد هم روزیش رو خدا میده ولی اون آخری اون اخری ای وای اون آخری که همه ما رو سوزند خدا ... نمیدونم چی بگم من که مریض شدم امرو زهم تا با سمون فریاد کردم الامان از دست جلاد

یهـــــــدا یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ب.ظ http://yahdalife4.blogspot.com

وبلاگ قبلیت و خیلی بیشتر دوست داشتم.
کلاس کارش کلن فرق می کرد!

مشکل اینجا چیه؟ خیلیا اینو میگن

فاطی کماندو دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ق.ظ

سینیور عاشق این در لفافه حرف زدنت و اهداف مهمتم

فرزانه دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ

عالی بود. منتظر پست مفصل کتابزنی هستیم :-ی

رامونا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ

حسابی معروف شدی سینیور پست قبلیتم که رفت تو بالاترین

شهیاز دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ

حالا تجربه شخصی بود یا نبود عالی نوشتی و آموزنده!

آرش دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ق.ظ http://arashq.blogfa.com

سوزان روشن میخوند فکر کنم:
تو یه دزدی َدل می دزدی
ما سرقت کنیم یا سرقتمان کنند؟
در آخر همچنان سر آن حرف خصوصی هستیما!چارلیز ترونو نمیگم ! قهوه رو میگم

Zohre دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:01 ب.ظ

Be nazaram 1 ke nemiarze, vali aaaaasheghe2 shodam. Bebinam, shoma ham? :-D goftam un hame ketabe to ketabkhuneye shakhsitoun ro az koja avordin? :-D
man bisabrane mOntazere un postetun hastam.
Albate fekr konam vase khanuma Chadore keshdar ham karbord dashte bashe, ba kami kerem k chehre ro dar hade chehreye maryam moghadas derakhshande kone :-D in baes mishe k ensan besiar besiar dar hashie amniat gharar begire. Ehtemalan fekr mikonan in madare emam zamane o dozdi nemikone :-D
khube.
3, 4, 5, 6!!! 6? :-)
chi? 6? Koja ro migi? Entekhabate amrika? Jorj bosh?
Sinior :-)
man ba password dozdi ham hal mikonam, harchand ta hala in karo nakardam. Sharj dozdi... :-D
Serghate honari...

شیما دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ب.ظ

سینیور میان تخته میکنن اینجارو به جرم آموزش های غیر قانونی یه وقتا!

سحر دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:12 ب.ظ

موارد دو و سه خداااااااا بود.

مریم بانو دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.mb.blogfa.com

در مورد بانکها واقعا راست میگی خیلی سیستمشون مسخرس

محسن دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ

سینیور خیلی چاکریم این پست خیییییییلی به درد بخور و آموزنده بود!

آرمان و ماریا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:18 ب.ظ

سینیور من و خواهرم عاشق نوشته های شما هستیم. ما ایران نیستیم و یکی از ارتباطای اصلیمون با ایران از طریق وبلاگ شماست

خوشحالم

نینا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

وای!آخ جون !
من از وقتی فروشگاه ها به دوربین مدار بسته مجهز شدن از کار بیکار شده بودم ولی تو منو متوجه اشتباهم کردی!
آخ جون!
راستی من وقتی بچه بودم یه ادامس دزد قهار بودم!

سونیا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ب.ظ

سینیور عزیز پست قبلیتو توی بالاترین خوندم ولی عجیبه چون مطلبای خیلی بهتر از اونم داشتی

گندم سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ب.ظ http://pishnevishayeman.blogfa.com/

حالا از مورد 4 و 6 که بگذریم، من فکر کردم تجربیاتی در بقیه زمینه ها داری! یعنی منم همون که گفتی ام آیا؟! دی:

گندم سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:59 ب.ظ http://pishnevishayeman.blogfa.com/

چرا پرنسس دیگه نمی نویسه؟ مگه دو نفره نیست هنوز تختخوابه؟!:(

یهـــــــدا سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ

نمی دونم! اونجا کلن احساس می کردی یک جنتلمن های! داره می نویسه!
حالا نه که اینجا این نباشه! اصلن انگار روی خودتم تاثیر گذاشته.
اونجا یک مرد عاقل بود، ولی اینجا یک پسربچه می نویسه انگار! نمی دونم، ولی این حس و به من می ده.

RS232 چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ق.ظ http://natashagodwin.blogspot.com/

عالی بود

سوده چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ

ای گفتیدزدی ازنوع کتابش واقعا حال میده مخصوصن از فروشندهای پرادعا

مصطفی محمدی یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ب.ظ

خیلییی مبتدیانه بود، کم کم دارم به ایرانی بودن ات شک می کنم، پسر این روشها که گفتی بره زمونه شاهه! در سه دهه اخیر پیشه دزدی بسیار پیشرفته تر و حساب شده تر است. البته من خودم رشته تخصصی ام فروشندگی قطعات کامپیتری است ولی آدم سراغ دارم از با استفاده از کاغذ های تا نشده رئیس جمهور شده! شما واقعا عقب مانده اید، اصلا شما دزد بحساب نمیاید، لطف کنید عنوان پست رو هم عوض کنید و کلمه دزدی رو حذف کنید که سوئ تفاهم پیش نیاد.

علی شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:57 ب.ظ http://hamster13.blogfa.com

ممنون از راهنماییت حالا می خوام مطالب وبلاگتو بدزدم بزارم تو وبلاگم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد