۱. بگذارید داستانی درباره ی ریچارد براتیگان برایتان بگویم:
ریچارد براتیگان دوست نویسنده ای داشت به نام آلن کینزبرگ که نویسنده ی خوبی بود ولی نه به شهرت خود ریچارد. هر دوی آنها یک منتقد مشترک داشتند که مرتب در یکی از نشریات در مورد آنها نقدهای منفی می نوشت. روزی این دو دوست، نقدنویس روزنامه را به منزل براتیگان دعوت کردند، مرد جوان بی خبر از همه جا دعوت را قبول کرد، اتفاقی که در منزل براتیگان افتاد این بود که ریچارد و آلن نویسنده ی منتقد را گرفتند و ترتیبش را دادند، به کلامی دیگر به او تجاوز کردند! به همین راحتی!
۲. مشاهده شده که این اواخر عده ای زیر عنوان بازی اینترنتی دست به تخریب چهره ی اینجانب زده اند و گویا تحت لوای پیش بینی ۵ سال آینده ی من سعی در سیاه نمایی وضعیت این وبلاگ نمودهاند و کلن انگار انتقاد دارند!
۳. من آدم انتقاد پذیری هستم و موارد ۱ و ۲ هیچ ربطی به هم ندارند!!
کوتاه بیا بابا
جدی نگیر
سلام داداچ............
ما که همیشه و برای هر کاری از قبل آماده ام !!!
چه جوری میشه شما رو نقد منفی کرد ؟!!!!!!!!!
در ضمن از الآن اعلام آمادگی اینجانب جهت صید ماهی قزل آلا رو بپذیرید !!!
:))))))))
خیلی باحال بود!! تهدید غیر مستقیم به این میگنا..!! :))))
منتها دیگه شیوه رو لو دادی..!!
خوشحال میشم پیش منم بیای دوست من :)
یعنی میخوای بگی که هر کی نقدت کنه تو هم ترتیبش رو میدی برادر صیغه ای؟
پس میخوای دعوتم کنی!!!
شرت آهنی کجا میفروشن!!!
برقم که به شورت آهنیت وصل کنی فایده ای نداره!
الان منظورت من بودم؟؟؟؟؟؟ تو قسمت دوم!!!!
چون من از اون دسته ام که عقیده دارم اگه نمیتونی جلوی تجاوز رو بگیری ازش لذت ببر!!!!!!!!:دی
سینیور... شکنجه، تجاوز، دیگر اثر ندارد...!
حالا بی اثر هم نیستا! ولی خب فعلا شعارشو بدیم.
بعضی از پست ها یه جوری هستند که آدم کامنتش نمی آد. مثل این پست شما. لطفا سر گوگل دیدر ما شیره نمالید.
D:
و این داستان واقعیست سینیور ؟ :دی
اگر منظور قسمت اول است بله کاملن واقعی ست
ای بی تربیت!!! :q
دیگه گربه دزده حساب کار دستش اومد
والا فکر کنم چهرت از اول توسط خدا تخریب آفریده شده ...حالا باز اگه از تخریب وبلاگ و شخصیت و .....خلاصه تخریب همه چی می گفتی یه چیزی....!!!
ایشالله رو سیاه نباشی وبلاگ که چیزی نیست...به دل نگیر (البته به جای دیگت هم نگیر) دنیا دو روزهههههههههه
میدونم این قضیه از کجا آب می خوره
اما فکر نمی کردم اینقدر بی جنبه باشی که با انتقاد یکی سریع به فکر تجاوز بیفتی
I am sorry for you
پستی که از سینیور زامبی (آدم خوار متجاوز) انتقاد کرده و در واقع 5 سال آینده ی این وبلاگو پیش بینی کرده پایین میذارم
در ضمن اسم مبلاگم رو هم نمی ذارم چون اگه وبلاگمو ببینی احتمالا کار از تجاوز فردی می گذره و قضیه ی ترکه میشه که میره داروخونه و میگه 1000 تا کاندوم بدید
http://femenism-life.blogsky.com/1389/02/27/post-51/
یوووووووهوووووووو!
من عاشق کارهای براتیگانی ام!!!!
می شه من یه گوشه بشینم٬سیگار بکشم و تماشا کنم؟
اگه انتقادی نداشته باشی آره!
Kheili bahal bud.
Heyf ke man az shoma enteghadi nadaram! :-D :-D
سلام داداچ................
چرا کسی از ما انتقاد نداره ؟....ای بابا ...............!!!
شما خودت منتقدی پات گیره داداچ!!! :-)))))
من همیشه به این بازی های اینترنتی مشکوک بودم،ای بابا...
من همون فرضیه های گستاخانه ام رفیق...یه وب دوم هم زدیم.
همه ی مطالبتو خوندم . با این که با نود در صد افکارت مخالفم نتونستم یه افرین نگم! در کل ادم جالبی نیستی ولی نوشته هات در حد المپیکه خیلی خوشم اومد . نمی شه ادم نوشته هاتو بخونه و نظر نده ! با این که کاملا تعصبانه سعی کردی نظراتت رو کاملا درست نشون بدی ارزش فکر کردن داشت ! خوشحالم به وبلاگی برخوردم که داره دسترنج خودش رو به ملت ارائه می ده !!!
شما هم انگار انتقاد دارین؟!!
سلام داداچ..............
اتفاقا ماخودمون از انتقاد سخت استقبال میکنیم !!!
به به به،چه وبی،چه نویسنده ای! اصلا نمیشه به هردوشون انتقاد کرد؟!جای انتقادم نیست!
اصلا!
مانا مانید
بله که دارم !! می گم که .. با افکارت مخالفم ولی طرز نوشتنت باعث می شه ادم علاقه مند بشه . قانع کننده جالب و زیرکانه می نویسی . خیلی خوشم اومد . ولی خوب با افکارت مخالفم .. یعنی این انتقاده ؟
نه!
ببینم این یه اتفاق تخیلی بود یا واقعا افتاده!نمی دونم چی بگم!
واقعی ست
من منبع اون خبر اولیه رو میخوام لطفا.
با سپاس و اینا