تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

اسطوره‌ی آفرینش۳

و مریم زن پاکدامنی بود که هیچ مردی تنش را ندیده بود و او تن هیچ مردی را لمس نکرده بود، چون او را درد زایمان فرا گرفت از شرم به طویله‌ای پناه برد تا از نیش زبان مردمان بد‌سیرت و بد‌اندیش در امان باشد و در آن حال درمانده دست به درگاه خدا برد که ای پروردگار چگونه از من باکره کودکی پدید می‌آید؟ ندا در رسید که " ای مریم! پاکدامنی و باکرگی تنها در جسم و تن آدمی نیست، همانا تو زنای ذهنی انجام داده ای و ما ذهن شما را نیز زیر نظر داریم تا با تخیلتان گناهی مرتکب نشوید" مریم میخواست فکر کند که لعنت به هر چه ذهن بیمار و آدم بی‌جنبه، اما ترسید که گناه ذهنی انجام دهد و موستوجب عقاب باشد، پس به چیزهای خوب اندیشید.

نظرات 28 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.01cd.ir

فروشگاه اینترنتی صفر و یک

http://www.01cd.ir

خرید انلاین نرم افزار ، بازی ، کارتون و....

با عضویت در خبرنامه می توانید از محصولات جدید ما با خبر شوید


دوست عزیز اگر تمایل داشتی که با هم تبادل لینک کنیم به آدرس زیر برو و لینکتو بزار و منم با اسم فروشگاه اینترنتی صفر و یک لینک کن

http://www.01cd.ir/index.php?links_exchange

موفق باشی

کیامهر سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir/

حیف که اینجا آیکن خنده ندارد تا ما روده بر بشویم

مرجان . در جستجوی خویشتن . سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ب.ظ http://marjancomrade.wordpress.com/

ینی پلیس ذهنیم داریم دیگه از فردا :D
ولی یه نمه کارشون سخته هااااا ....

پولک سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ http://www.poolak.persianblog.ir/

البته الان که دلایل علمی زیادی واسه این موضوع وجود داره ولی اگه نظر این افراد رو بژرسی فقط همین زنای ذهنی.. خیلی باحال فکرکنم کل بچه های خودشونم از طریق همین زنای ذهنی به عمل اومدن

دخترآبان سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ http://fmpr.persianblog.ir

perfect

الهام از اصفهان چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ق.ظ

سلام
همین عباسی رو دیدید چطور از لاست و جان لاک با اون لهجه ی غلیظ خارجکی حرف میزد!! آخه عوامفریبی تا چقد؟!!
این پک آفرینش هاتون واقعا خوندنی و جالبه
بابا خلاقیییییییییییییت (چشمک)

داریوش چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ق.ظ http://www.yekhoshbin.blogfa.com

سلام -

سلام

الهه چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ http://darbareeli.persianblog.ir

فوق العاده بود

الهه چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://darbareeli.persianblog.ir

آقا این مرده شور و اینا رو واقعا گفته تو تلویزیون؟

بله

ندا چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:14 ب.ظ

هه هه .مردیم از خنده

الهه چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ب.ظ http://darbareeli.persianblog.ir

اینا میشینن فکر میکنن که خدایا ما که با زن هامون کاری نمیکنیم این بچه ها دونه دونه چه جوری عمل میان؟
از همین جاهاس که به این نتیجه رسیدن که کار کار زنای ذهنیه
و همین مسئله براشون یه معضل بزرگ شده
شما شماتت نکن آقا
حق دارن خب

خود...... ارضایی چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ب.ظ http://khooooood.blogspot.com

یک سری ادم های دیوانه اند اینان !

alone bunny پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ق.ظ http://www.bitter-smile.blogfa.com

سلام
سینیور جان،ما از اون بیدا نیستیم که با اون پستای شما(انتقاد و اینا) بارزیم.در همین راستا میگیم که با این 3تا اخریه حال نمیکنیم
خوشمان نمی آید.به شما هم

مانا؟

این هم از کج سلیقگی شماست

محمد پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:02 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com/

بله خب !
اینم راهیه برای مسخره کردن دیگران و بی اهمیت جلوه دادن نظرشون ! ضمن اینکه در نهایت شیکی و با کلاسی به مخاطبمان میگوییم : متافیزیک و مسائل و سوژه های مقدس رو بی خیال ! نه ؟
داداشم ! برای نقد نظر دیگران میشه از یه راه محترمانه تر هم استفاده کرد ! نوشته های شما نقد نیست ! هجوه ! ... هجو !

راههای محترمانه ترش را شما استفاده کن
من همین را بلدم

محمد پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:30 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com/

یعنی میخای بگی آدم محترمی نیستی ؟
سوء تفاهم نشه . خب اگر فکر میکنی میشه محترمانه تر و بدون توهین و طعنه های تند به خواننده ای که مثل شما فکر نمیکنه هم بتونی حرفت رو بزنی خب چرا اونطور نمیگی ؟

نمی خواستم جوابتان را بدهم چون حوصله ی بحث با یک خواننده‌ی خجسته و سمج را نداشتم، بعد به وبلاگتان سر زدم و دیدم که روحانی هستید و البته روحانی خوش بر و رویی که می خواهد متفاوت و شاید امروزی و روشنفکر باشد منتها من اصولن با عبارت روشنفکر دینی مشکل دارم چون شاخص ترین آدم در این وادی جناب رحیم پور ازغدی هستند که می‌ایند در رسانه‌ی مثلن ملی و در برنامه‌ی زنده زنان این مملکت را با این جمله خطاب می کند: مرده شور هیکلت را ببرند!

عابر پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ

در مورد پست ( فشن ) ...
حالا که هر کی هر کیه و هر احمقی به خودش اجازه میده هر مزخرفی بگه منم نظرم رو میگم در مورد این پست . امیدوارم شجاعت انتشارش رو داشته باشی بچه جون ! :
دوست دارم اون موقع که دست همسر گرامی رو گرفتی و احساساتت فوران کرده و داری توی ملا عام میبوسیش ما هم شاهد این صحنه محیرالعقول باشیم و احساستمان فوران کند و ...
راستی حتما اجازه میدهی که ما هم یه فرنچ کیس ناقابل از لپ خانومت تجربه کنیم دیگه ! نه ؟ خالا اجازه دیدنش رو که دادی حتما اجازه تجربه اش رو هم میدی ! ... و باقی ماجرا که جای خود دارد ...
حتما اجازه میدی دیگه نه ؟

۱. درست فهمیدی تو دقیقن باید موقعی نظرتو بگی که هر احمقی به خودش اجازه بده حرف بزنه نه غیر از اون
۲. انتشار نظر امثال تو شجاعتی نمیخواد و من این کارو مثل پروندن یه پشه از صورتم انجام میدم ولی گویا تو انقدر شجاعت نداری که حرفتو با یک آدرس و یا حداقل اسم درست بزنی
۳. دیدن بوسیدن دو نفر برای افراد حقیری مثل تو محیرالعقول است و آنقدر بیچاره‌ای که نفهمی این حقی‌ست که از تو دریغ شده
۴. فرنچ کیس را روی لپ تجربه نمی‌کنند احمق جان و این چیزی که خواستی مرا به یاد سگهایی انداخت که با نگاهشان از آدم تقاضای لقمه نانی می‌کنند که جلوشان پرت کنی

محمد پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

سینیور عزیز !
من هرگز قصد روشنفکر نمایی ندارم. و هرگز هم دوست ندارم کسی از نوشته های من این برداشت را بکند که می خواهم متفاوت باشم یا خودم رو روشنفکر و امروزی نشان بدهم ! نه !
من فقط برداشت های خودم را از مسائل و آنطور که دریافت خودم هست مینویسم .
من فقط خودم هستم ! دقیقا همان چیزی که خود شما هستید !
نه بقول بعضیها متحجر و خشکم و نه بقول شما متظاهر به روشنفکر بودن و ...
دوست داشتم در مورد نکته ای که گفتم حرف بزنیم . ولی هر طور مایلید.
من بازم میام ... البته با اجازه !

من برای نوشتن عقایدم روشی دارم حالا این که این روش خوب است و آیا باید به مذاق همه خوش بیاید بحث جدایی ست اما من فکر می‌کنم نکته‌ی اصلی در این متن اشاره به حرفی‌ست که از زبان یک استاد دانشگاه بیرون آمده نه قالبی که از آن برای گفتن حرفهای نویسنده استفاده شده که در اینجا داستان مریم مقدس است

محمد پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:32 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

ضمناْ دوست من ! یه پیشنهاد کوچولو اجازه میدی بکنم ؟ :
مجبور نیستی پیامهای آدمهای بی نزاکت رو منتشر کنی و بعد هم توی دام بی ادبی اون آدم بیفتی و ادامه بدی !
منظورم پیام عابر هست ! این آدمها برای اینکه مطمئن بشن پیامشون منتشز میشه یه جمله میگن که مثلا اگه جرئت داری و شهامت داری نظر منو منتشر کن و از این جور حرفا .
بقول خودشون میخان آدمو با خودش و با غرورش بندازن توی رودربایستی !
توی بازی این آدما نیفت عزیز !

دوست من! این آدم هم یک نظر متفاوت با نظر من داشت همانطور که انتظار داری جواب تو را بدهم باید برای او هم این حق را قائل بشوی
حدیث: آن چه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند..
من جواب هر کسی را میدهم منتها با زبان خودش

محمد پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

اتفاقا من منظورم دقیقاْ قالبی است که برای اشاره به حرف آقای ازغدی استفاده کرده ای .
به نظرت دیواری کوتاه تر از دیوار حضرت مریم نبود ؟ :دی
البته مگر اینکه احترام و تقدس شخصیت ها و مسائل متافیزیکی ( دین و اخلاق ) برات مهم نباشه !
ببخشید دیگه بقول خودت من آدم خجسته و سمجیم !

خب حقیقتش این است که من آدم متدینی نیستم ولی به کرامت انسان اعتقاد دارم و فکر میکنم که اگر نتوانیم برای انسانهای زنده و آدمهای همین عصر احترام و حق و حقوق انسان بودن قائل بشویم تقدس این شخصیتها هیچ ارزشی ندارد.
تو روحانی جالبی هستی چون از دو نقطه دی استفاده میکنی! ولی خودت را خسته نکن چون من به راه راست هدایت نخواهم شد!

محمد پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

جدی ؟ از {:دی} خوشت اومده ؟ پس هی این دو نقطه دی رو قاطی حرفام کنم ... :دی
راه راست که من خودمم آدرسشو ندارم ولی فکر نمی کنی یه کم هم باید احتمال اینو بدیم که فهم ما از اون شخصیتهای مقدس و بطور کلی فهم و دریافت مون از دین شاید درست نباشه ؟ شاید ناقص باشه ؟
فقط در همین حد هم اگه معتقد باشیم فکر میکنم در مورد مسائل حوزه دین یه خورده محتاط تر اظهار نظر بکنیم !

محمد جان دوست عزیز روحانی محترم آخوند متفاوت!
یه چیزی بگم و خلاصت کنم من آدم موعظه پذیری نیستم کلن بدم میاد از موعظه و نصیحت و اینا. عقایدم هم یک چیز شخصیه و تا وقتی فکر کنم درستن بهشون پایبندم

سارا جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ق.ظ

سلام
میبینم که عقده ایام میان وبلاگتو میخونن!
عابر فقط یه بی ادب و کوته فکره مثل بقیه ی هم طازاش!
مرسی به خاطر نوشته های زیبات
پاینده باشی

محمد جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

سلام رفیق !
گفتم که قصد موعظه و چه می دونم راه راست نشون دادن واین کارا رو ندارم .
فقط فکر کردم می تونم در مورد نظراتت بیشتر حرف بزنیم و بحث بکنیم . اونم نه برای هدایت کردن .
بلکه فقط برای اینکه من اصولا از این که با کسی ارتباط دوستانه داشته باشم و باهاش یه مفاهمه برقرار کنم لذت می برم .
من دوستان خیلی زیادی توی نت و دنیای واقعی دارم که اساسا متدین نیستند و خیلی هم خوب پا میدن که باهم حرف بزنیم و هیچ کدومشون هم فکر نمی کنن که میخوام موعظه کنم یا هدایتشون کنم !
اگر هم واقعا اهل موعظه کردن بودم که خب ادبیات مناسبتری برای این کار استفاده می کردم !.
دوست داشتم پای ثابت نوشته های وبت باشم و الان حس نمیکنم که تو هم همچین علاقه ای داشته باشی !
هر طور مایلی رفیق ! ...

راستی خیلی کم حوصله ای ها !

در بی حوصله بودن من شکی نیست ولی دلیل دید بدبینانه ام به خودت را در مرام و رفتار بقیه ی همکارانت جستجو کن

محمد جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

یه کم غیرمنصفانه و ببخشید عوامانه نیست اینکه رفتار بقیه رو به حساب من میذاری ؟

نع!

محمد جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ http://zvm.parsiblog.com

ولی به نظر من هست !
خیلی هم هست ! :دی
یه کم مهربون باش بابا !

راستی در مورد این که گفتی میخوای مشتری ثابت نوشته هام باشی
مطالب من خیلی وقتا بی تربیتیه ها گروه خونمون به هم نمیخوره
در ضمن از لحاظ سیاسی هم با هم مشکل داریم
بعدم چرا کامنتارو هی اینجا میذاری؟ تو پست آخر بذار

محمد شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:00 ق.ظ http://zvm.parsiblog.com

من کی گفتم میخوام مشتری نوشته هات باشم مشتی ؟
گفتم پای نوشته هات میخواستم باشم ...
با گروه خون سیاسی و اعتقادییت می تونم بسازم مشکلی نیست . گفتم که دوستای مثل تو زیاد دارم .
ولی اون یکی گروه خونت رو نه ! نیستم !
اما اینکه چرا هی ! اینجا کامنت میذارم برای اینکه دوس دارم :دی ...
نه شوخی کردم باشه توی پست آخر میذارم !
راستی اون مقاله که از رجا نیوز لینک دادی یه نقد هم گذاشته .
لینک اون نقد رو هم بذاری بدک نیست ! ایناهاش http://www.rajanews.com/detail.asp?id=55828

کم کم دارم بهت مشکوک میشم
میگم نکنه میخوای منو پیدا کنی سرمو بکنی زیر آب؟
خداییش نفوذی نیستی؟

محمد شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://zvm.parsiblog.com

ای بابا ! به همین زودی لو رفتیم ؟؟
ببخشید اونوقت از کجا این کشف محیر العقول رو کردی ؟

کردیم دیگه

مصطفی محمدی سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ق.ظ

محمد بی خیال شو، این یکی رو با خودت نبری بهشت چی میشه؟

مرجان(شب تاب) سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://mohaghegh88.blogsky.com

(خنده ی بسیار)

چه قدر جاذبه ها و انحراف های ج.ن.س.ی که تو زندگی روز مرمون داشتیم!!!!!
بیکارن دیگه!
میشینن دنیا را نقد می کنن و خودشون هنوز ابتدای راه هم نیستن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد