تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

جهان سوم، زلزله، امید به زندگی و باقی قضایا!

آقا ما توی زندگیمان فوبیا زیاد داریم، مثلن ترس از ارتفاع یا ترس از جاهای تنگ (یعنی میترسیم توی یک مکان تنگ مثل کانال کولر یا همچین چیزی گیر کنیم، البته از این که کلن خودمان توی یک جای تنگ گیر کنیم وحشت داریم نه جزییاتمان!) جانم برایتان بگوید از صدای بلند هم می‌ترسیم،‌ یعنی اگر ببینیم یک ترقه‌ای بمبی چیزی جلوی چشممان دارد منفجر می‌شود و خودمان را آماده کنیم تا غافلگیر نشویم باز موقع شنیدن صدا انگار نارنجک را تو بی‌حواسی انداخته‌اند توی خشتک ما و کمربندمان را هم قفل و زنجیر کرده‌اند، چیز دیگری که از آن وحشت داریم تصادف است، در واقع همه‌اش نگران این هستیم که آن دنده‌ی لعنتی فرو برود جایی یا پرت شویم بیرون و صورتمان روی آسفالت کشیده شود یا ماشین جمع شود و ما به صورت مچاله و پوزیشن جنین توی شکم مادر وسط آن آهن‌‌‌پاره‌ها گیر بیفتیم در حالیکه چیزمان می‌خارد و نمی‌توانیم دستمان را بهش برسانیم. 

اینها را گفتم تا بدانید همچین آدم سوپرهیرو و نترسی نیستم، اما حقیقتش جان عزیز هم نیستم یعنی حالا اهمیتی برایم ندارد که همین الساعه بیفتم تلف شوم، به هر حال چه فرقی می‌کند وقتی قرار است دنیا سال ۲۰۱۲ به آخر برسد بگذار ما ۲ سال زودتر بمیریم برویم با عزت و احترام حساب آن دنیایمان را پس بدهیم نخواهیم آنجا هم وقتمان را توی صف و اینها هدر بدهیم،‌ ۲ سالی هم بیشتر از بقیه زمان داریم تا با نکیر و منکر مذاکره کنیم بلکم یک تخفیفی خورد بهمان یا حالا تبصره‌ای لایحه‌ای چیزی به قوانین اضافه شد و به جهنم هم امکانات حوری و جوق عسل و یارانه‌ی مواد مذاب و قیف خوش‌سایز و اینها تعلق گرفت، از بحث منحرف نشویم مخلص کلام اینکه  ما از مرگ نمیترسیم حتا از مردن در سرزمینی که مزد گورکن فلان باشد بلکه طبق آن عقیده‌ی بی‌مزه‌ی کلیشه‌ای از این می‌ترسیم که ناقص شویم و بیفتیم گوشه‌ی خانه و توی خودمان کار خرابی کنیم و ملت با ترحم و نفرت و خستگی‌و کلافگی‌ و اینها نگاهمان کنند. 

این است که وقتی امروز زلزله آمد ما همه‌اش داشتیم به این چیزها فکر می‌کردیم و البته یک سری چیزهای دیگر مثل اینکه اگر مردیم با این فک و دهن کج و کوله چه خاکی به سرمان بریزیم؟ آخر ما زیر دست دندانپزشک بودیم و تازه آمپول بی‌حسی را زده بود و یک طرف بدنمان سِر شده بود علاوه بر آن دندانپزشکمان یک خانوم دکتر دنیا دوست بودند که به محض اینکه اولین تکان را حس کردند با جیغ و داد و فریاد خود را از طبقه‌ی چهارم به خیابان رساندند و اصلن هم عین خیالشان نبود که به جان سقراط و اینها سوگند خورده‌اند که نجات جان بیماران در هر حالتی در مرحله‌ی اول اولویتهایشان باشد. 

ما از این نوشته نتیجه می‌گیریم که مومن واقعی کسی‌ست که در هر زمانی برای مردن آماده باشد و اشهد و التزام عملی و وصیتش را نوشته باشد.

نظرات 21 + ارسال نظر
فرزانه سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ

:)))))

سارینا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ق.ظ

بسیار هم خوب

محسن سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ق.ظ

ترس از جای تنگت حرف نداشت

مارال سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ

سینیور دلمون لک زده بود واسه این متنای بلند و با حالت

مریم بانو سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ق.ظ http://www.mb.blogfa.com

میبینم که از مینی مال بیرون کشیدی و برگشتی با همون قدرت سابق هم برگشتی

لی سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ق.ظ http://www.leee.us

سلام .
دقیقاْ در مواری که برای ترس مردن فرمودید کاملا اشتراک نظر داریم . یک نمونه ترس دیگر مردن هم هست و آن هم خفه شدن . حالا فرق نمی کند در آب باشد یا با طناب دار و ...
این مسئله ای را هم که فرمودید (( نتیجه )) : اصلا بهترین حالتش برای هر انسانی نه حالا مومن و کافر باشد همین است که با خیالی راحت بمیرد . نگران هیچ عمل انجام نشده ای نباشد . تمام آردها را بیخته و الک را آویخته باشد .
احتمالاْ شما هم مثل من دوست دارید در خواب بمیرید .مثلا یک شب بخوابید و دیگر...

الهام از اصفهان سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ق.ظ

دکمه جی پی اس رو روشن کردم دارم شاخکمو تکون میدم ببینم کجایی!! امان از فضولی این جهان سومی!!
میدونم که توی فارس بوده اما گویا توی بوشهر هم زلزله پنج ریشتری شده...کسی خبر نداره؟ من خیلی نگرانم!

اما خداییش منم همین نظرمه که مردن یهویی بهتر از ناقص شدنه...و اینکه دوسال دیگه همه باهم میریم اونور اما همه لبخند ژوکوند تحویلم میدن که 2012 هیچ اتفاقی نمیوفته!

راستی عمر با عزت دااااش (:

شیراز

دل نوشته سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.golabdon.blogfa.com

چه مطالب بامزه و در عین حال مفهومی دارید. جالبه . سر میزنم.

دارچین سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ http://darcheen.blogfa.com

کاکو نکنه شیرازی هستی؟
اگه از مردن نمی ترسی پس این همه فوبیا واسه چی ؟

ها!
فوبیا ربطی به مردن نداره

وارش سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ

عجب الهی بمیرم زیر دست دندان پزشک زلزله اومد
عجب دکتر جان ترسی بود
میخواستی بگی عزیزم بیا بغلم اصلا نترس دندونم رو که بی حس کردی من الان کبریت بی خطرم

دل نوشته سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ق.ظ http://www.golabdon.blogfa.com

اجازه میدید شما رو لینک کنم؟

باعث افتخاره

س سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ

سایز قیف رو خیلی خوب اومد

ولی زلزله ه ترسناک بود

Zohre سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ب.ظ

Sinior?! Man migam jaye shoma unvara jaye badi nist. nagid jahanam, jahanam jaye shoma nist.

اگه شما قاضی اونجا باشید شاید!

Zohre سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ب.ظ

Ma ham az gir oftadan to ye jaye tang kheili mitarsim, be khosus inke kolan to ye fazaye azade por az derakht ham nafas kam miarim, dige che berese be jaye tang o tarik!:-D
va albate ma ham just, just va only az in mitarsim ke naghes shim o niazemun be in jamaa't biofte!

rasti, chize digei ke mitarsam azash, estekhr o aab o in chiza hast. Baz be hamun dalile nafas o ghazieye jaye tang o tarik!:-o :-D

Zohre سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ

Nazare varesh cheghad bahale :)) =((

فهیمه سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://shatranji.blogsky.com

شما رو لینک کردم
من رو ببخشید که قبلش اجازه نگرفتم.

نیازی به اجازه نیست و لطف دارین

شیرفروش محل سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:16 ب.ظ http://milkman.persianblog.ir

دکتره که فرار کرد ، خودت چی سینیور ؟
نگو که خیس نکردی

خداییش از رو یونیت تکونم نخوردم آخه حالشو نداشتم!

فاطی کماندو سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ

سینیور حیفه به قرآن که دیگه کمتر پستای اینجوری مینویسی
هرچند مینی مالهاتونم واقعا خوبه

کویر سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ

مگه امروز زلزله اومد؟؟؟

دیروز توی شیراز البته

مربم سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ب.ظ

۲۰۱۲چه خبره؟لطفا کامل بگین

خیلی از پیشگوها از جمله نوستر آداموس پیش بینی کردن سال ۲۰۱۲ زمین نابود میشه در این مورد چند تا فیلم هم ساخته شده

مریم چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:50 ب.ظ

ولی من یادمه برا سال ۲۰۰۰هم از این حرفا میزدن

اونموقع نگفتن دنیا به آخر میرسه گفتن کامپیوترها به هم میریزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد