لولهی فاضلاب ساختمان ترکیده، اینش مهم نیست به هر حال کمی بوی گند اضافه را میشود تحمل کرد، مصیبت آنجاست که محل ترکیدگیش درست در محل استراتژیک توالت ما واقع شده، واحد ما در طبقهی اول است و این بدان معناست که همهی واحدهای ده طیقهی بالای سر ما هر وقت که میروند دست به آب، کارشان را میکنند و سیفون را میکشند محتویات کارشان از لولهی فاضلاب ما هم رد میشود، فرض کنید آقای شکمگندهی طبقهی یازدهم بعد از اینکه نیمساعت تلاش کرد و معدهی بیمار یبوستزدهی متعفنش را خالی کرد سیفون را میکشد و این چیزها ده طبقه را به صورت عمودی و سقوط آزاد طی میکنند و در هر ثانیه بر شتاب و گریز از مرکز و اینهایش هم افزوده میشود و دست آخر بعد از اینکه آخرین واحد که ما باشیم بدرقهاش کرد و برایش آرزوی روزهای بهتری در سیستم فاضلاب شهری نمود وارد چاه فاضلاب میشود. خلاصه که همیشه این حس به آدم دست میدهد که آن بالاییهای مادرقحبه دارند میرینند روی سر آدم.
حالا مسوول ساختمان درآمده میگوید این مشکل به ساختمان مربوط نمیشود و باید خود این واحد درستش کنند، بیچاره خبر ندارد که "خود این واحد" دارد از توی چشمی زاغ سیاهشان را چوب میزند و بعد با آن پوشش زنندهاش در را باز میکند و میگوید آخر خانم دقیقافکار عزیز، زنیکهی پتیاره، مدیر محترم ساختمان، تو خیر سرت نمایندهی ما هم هستی، آن مخ آکبندت را کار بینداز تا فرق بین آپارتمان و خانهی شخصی را بفهمی، تا بدانی این جور مشکلات باید با کار گروهی و خرد جمعی و اینها حل بشوند، آخر اگر ما بیخیال حل کردن این مشکل شخصیمان بشویم که چهار روز دیگر کل ساختمان باید بروند توی صف توالت عمومی پارک محلهای آفتابه به دست این پا و آن پا بشوند و به مفهوم زندگی اجتماعی و فرهنگ آپارتمان نشینی بیندیشند!
بله عزیزان! این سیستمیست که بر کل مملکت ما حکمفرماست، یک عده آن بالا در برجعاج نشستهاند و دائمن مشغول تخلیهی خود بر روی سر و زندگی و دودمان طبقات پایین میباشند، دست آخر هم باید آن بیچارگانی که در قعر (قاعدهی) این هرم قرار گرفتهاند تاوان کثافتکاری همهی آن بالاییها را بدهند. یکی دیگر میریند توی سیاست و اقتصاد و روابط خارجه، این بیچارگان هستند که لولهی فاضلاب زندگیشان سوراخ میشود و باید هم بوی گند تمام طیقات را تحمل کنند هم هزینهی درست کردن این سوراخ را از جیبشان بدهند.
به امید آن روز که گه ملت روی سر شما نریزه...
بلی، به امید آن روز.
بسیار عالی
خیلی خوب بود سینیور ممنون که مینویسی
اولم آیا؟
چه به هم چسباندنی استاد! احسنت به این تشبیه
:))))))
واقعی بود حالا؟
بله
لایک برای تشبیه به جا
:))))))))))))))))))
یعنی پخش زمینم به خاطر اون قسمت نماینده ساختمون پتیاره محترم!!!!
سینیور سرعت آپ کردنت حسابی رفته بالا
نمیتونیم بگیریمت استاد
:)
عالی بود
فقط یه جاش فزق داره.اونم اینکه اگه اون طبقه ژایینی های مملکت فاضلابشون رو درست نکن اون بالایی ها نمیرن تو صف توالت عمومی .
ظاهرن واقعی هم بوده! چه جالب
حرف حساب جواب نداره!
بسیار خوب.
این که 15000تا لایک هم کمشه!:دى
کسب درآمد ویژه وب مسترها و صاحبان وبلاگ ها
همکاری در فروش محصولات فروشگاه اینترنتی بیاتو همراه با پنل اختصاصی پستی برای جلب اعتماد بیشتر
کافیست یک پیامک به ما بزنید.
www.bya2.ir
به این می گن بهترین استفاده در وبلاگ نویسی از اتفاقات ناگوار.
خوب نوشتی
سلام
منم دقیقا همینطوریم... توی زیرزمین هستم...جمعه ها بوی واجبی خفمون میکنه روزای دیگه بوی ان و گه
:))
به همین خاطر طبقات بالاتر گران تر هستند
خیلی عالی . خدا کنه روزی بیاد که مملکتم درست بشه تا بقیه از بوی بد طبقه بالا نمیرن
شاید شاید
فکر کنم این فاضلاب تا خرخره برج بالا رفتهها آخه یه چندتاییشون یه چند وقتیه خیلیدارن گ. زیادی میخورند از ما گفتن بود یه بررسی بفرمایید.;-)