مصطفی محمدی
دوشنبه 3 آبانماه سال 1389 ساعت 08:03 ق.ظ
من به یک نکته ای پی بردم، حوادث می تونه طوری پشت سر هم ردیف بشه که با کسی که توی تاکسی ازش متنفری دوست بشی و در عین دوستی ببینی چقدر باهاش تضاد و تفاهم داری. فقط باید این حوادث رو مدیریت کنی که رابطه تون رو بدتر نکنه و یا حتی بهبود ببخشه. (نکته بعد رو برای تو نمی نویسم سینیور جون به خودت نگیر چون در یه سری مبانی زندگی اجتماعی با تو تضاد دارم.) به یک نکته دیگه هم پی بردم و اون اینه که فارغ از اینکه دوز تنفر و تضاد ها و عیب های طرف چقدر باشه من در بهبود بخشیدن روابط و مدیریت اونها (که یکی از مهارت های اجتماعی فرد به حساب میاد) شدیدا ضعف دارم و به خاطر همین ترجیح میدم مورد تنفر و متنفر بمونم تا تلاش کنم و از هر عضوی از اجتماع یک دوست بسازم. بالا رفتن تعداد افرادی که ازت متنفر هستند سطح محبوبیت ات رو پایین میاره و پایین بودن سطح محبوبیت هم ناخود آگاه اعتماد به نفس ات رو پایین میاره و البته نقطه مقابل این قضیه رو یعنی بالا بودن سطح محبوبیت رو هیچ وقت تجربه نکردم که در موردش نظر بدم.
متاسفانه اعتماد به نفس من به طورکاذب و احمقانه ای بالاست! خیلیم تو فکر مدیریت روابط و حوادث نیستم چون این چیزا به نظرم کشکه و اهمیتی برام ندارن
مصطفی محمدی
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ
اَه اَه اَه، امام حسین بازی در نیار! کسی نگفت به صورت ابلهانه ای احساس اعتماد به نفس می کنی. تفاوت در مبانی فکریه مگرنه مهارت های اجتماعی مثل لبخند به لب داشتن و پوزش خواستن و اجازه گرفتن و ... رو مثل میمون باید از محیط یاد گرفت.
پس بی حساب شدید
حالا از کجا اینقدر مطمئنی که اکثر آدما ازت بدشون میاد؟
نکنه مثل مقام عظما به علم غیب مجهز شدی؟!
ولی انصافاً از مقابله به مثل خوشم نمیاد؛ می تونی حتّی اون هایی که دوستت ندارن رو هم دوست داشته باشی
نفرمایید همه ف دارن به سینیور
لطف
:)))))))))) باحال بود خوبه خیلی خوبه
من به یک نکته ای پی بردم، حوادث می تونه طوری پشت سر هم ردیف بشه که با کسی که توی تاکسی ازش متنفری دوست بشی و در عین دوستی ببینی چقدر باهاش تضاد و تفاهم داری. فقط باید این حوادث رو مدیریت کنی که رابطه تون رو بدتر نکنه و یا حتی بهبود ببخشه.
(نکته بعد رو برای تو نمی نویسم سینیور جون به خودت نگیر چون در یه سری مبانی زندگی اجتماعی با تو تضاد دارم.)
به یک نکته دیگه هم پی بردم و اون اینه که فارغ از اینکه دوز تنفر و تضاد ها و عیب های طرف چقدر باشه من در بهبود بخشیدن روابط و مدیریت اونها (که یکی از مهارت های اجتماعی فرد به حساب میاد) شدیدا ضعف دارم و به خاطر همین ترجیح میدم مورد تنفر و متنفر بمونم تا تلاش کنم و از هر عضوی از اجتماع یک دوست بسازم. بالا رفتن تعداد افرادی که ازت متنفر هستند سطح محبوبیت ات رو پایین میاره و پایین بودن سطح محبوبیت هم ناخود آگاه اعتماد به نفس ات رو پایین میاره و البته نقطه مقابل این قضیه رو یعنی بالا بودن سطح محبوبیت رو هیچ وقت تجربه نکردم که در موردش نظر بدم.
متاسفانه اعتماد به نفس من به طورکاذب و احمقانه ای بالاست! خیلیم تو فکر مدیریت روابط و حوادث نیستم چون این چیزا به نظرم کشکه و اهمیتی برام ندارن
اَه اَه اَه، امام حسین بازی در نیار! کسی نگفت به صورت ابلهانه ای احساس اعتماد به نفس می کنی. تفاوت در مبانی فکریه مگرنه مهارت های اجتماعی مثل لبخند به لب داشتن و پوزش خواستن و اجازه گرفتن و ... رو مثل میمون باید از محیط یاد گرفت.
ولی من از تو خوشم میاد یعنی از نوشته هات خوب فکر میکنی.