شیفتم تمام شده، توی لابی کارتم را میکشم لای دستگاه تایمکس، بعد باید بروم دفتر سوپروایزر آنجا هم ساعت خروجم را توی دفتر بنویسم (یکی به من بگوید پس فلسفه ی وجودی آن دستگاه چیست؟!) روی دیوار ساعت بی ریختی آویزان است، سرسری نگاهی بهش می اندازم، خم میشوم و توی دفتر مینویسم خروج 20:30 ...هنوز دو قدم دور نشده ام، برمیگردم، سوپروایزر از بالای عینکش نگاه می کند، دوباره خودکار را برمیدارم و عدد قبلی را خط میزنم، می نویسم خروج 8:30pm...