برنامهی جذاب این هفتهی ۹۰ حاوی نکات جالبی بود، ولی نقطه عطف ماجرا به زعم من گفتگوی فردوسیپور با نمایندهی اراک در مجلس بود آنجا که نمایندهی مجلس در ۵ دقیقه زمانی که بهش داده بودند هر چه برگ برنده داشت رو کرد از رهبر شروع کرد و آمد پایین تا رسید به خدا و امام علی و رییسجمهور و امام راحل و نمایندگان مجلس و علنن فردوسیپور را تهدید کرد که در مقابل این مقدسات نایستد و بداند که دستور رییسجمهور باید برای همه فصلالخطاب باشد ، ولی عادل نه مرعوب شد و نه اسیر این صحنهآرایی خطرناک گشت و توپی را که نمایندهی مجلس انداخته بود توی زمینش با این جمله «دین و ایمون مال شما نیست آقای محترم» برگرداند به زمین خود او.
در مورد فردوسیپور همین اواخر مطلبی نوشتم که با واکنش گروهی روبرو شد که عقیده داشتند استنباطهای سیاسی از حرفهای فردوسیپور و خوشحال شدن از متلکهایی که به برخی میاندازد کار رقتانگیز و احمقانهایست، ولی به نظر میرسد در روزگار سکوت همهگیر مخالفان و فضای پر اختناقی که بر جامعه حکمفرماست این مجری ورزشی برنامهی ۹۰ است که تبدیل شده به طلایهدار جنبش (جنبش عدالتخواهی و حقگویی نه لزومن جنبش سبز) و آنقدر شهامت دارد که سخنانش شعف و شوری درونی را در ما بینگیزاند و ما را وا دارد هر نیمهشب دوشنبه به این فکر کنیم که اگر نصف جسارت و بیپروایی فردوسیپور را یکی از سیاستکاران ما داشتند چه میشد؟ شاید این هم از ویژگیهای منحصر به فرد این سرزمین باشد که چشم مردم برای اصلاح اوضاع سیاسی به دهان مردی دوخته میشود که وظیفهاش گزارش فوتبال است.