بعضی معاملهها دو سربُرد هستند، یعنی نمیشود گفت کدام طرف معامله بیشتر برد کرده، رابطهها هم همینطورند. همانطور که خیلی از آنها دوسرگُه هستند موارد معدودی هم پیش میآید که دو طرف رابطه چنان شایستهاند که هر کدام را باید برنده دانست. آنجلیناجولی و برادپیت را باید در این دسته قرار داد، زوجی که دست کم از روی شواهد میشود آنها را یکی از خوششانسترینها دانست، البته زیبایی تنها معیارم برای برای تحسین این دو نیست چرا که اگر از این منظر نگاه کنم برادپیت برای من یکی که چیزی به جز حرص خوردن ندارد و فقط عقدههایم را به سطح میآورد و آن یکی هم که نماد حسرت است ( حسرتی که میشد نداشته باشم) اگر به پروسهی تغییر شخصیت آنجلینا جولی دقت کنید به روند رو به رشد آن و تلاش این زن برای نزدیک و نزدیکتر شدن به روح انسانیت پی خواهید برد.
داستان برج بابل را حتمن شنیدهاید، افسانهای که میگوید انسانها برای دیدن خدا شروع کردند به ساختن برجی که سر به آسمانها میسایید و وقتی نزدیک شدند خدا که موقعیتش به خطر افتاده بود و نمی توانست تاب بیاورد که هر ننهقمری به داخل بارگاهش سرک بکشد زد و آن برج را با مردمانی که روی آن بودند خراب کرد و مقدر فرمود که آن انسانها هر کدام به نقطهای از زمین پرتاب شوند و زبان مشترکشان تبدیل شود به زبانهای گوناگون و این شد که دیگر هیچ کس حرف دیگری را نمیفهمید و این نفرینی ابدیست که انسانها را دچار ساخته.
فیلم بابل (الخاندرو گونزالس ایناریتو) به زعم من اشارهی هوشمندانهایست به این داستان و سرگشتگی روابط انسانی، تنهاییای عمیق که انسان امروز به طور مضاعفی شاید از اجداد برج بابلیاش به ارث برده. اینها را گفتم تا بگویم اگر میخواهید برادپیت را ببینید باید به تماشای این فیلم بنشینید تا برسید به شکوه آن نگاه ژرف که در چشمان این مرد نشسته.
سینیور تو حرف نداری پسر، بدون مبالغه تکی واسه من.
چخلصیم قربان
=)))
احتیاجی به هندونه گذاشتن ندارم.
لینکای من رو زیاد جدی نگیر.