وقتی ما پیروز شدیم، وقتی شما رفتید، وقتی که نوشتن آزاد شد، وقتی که گفتن دیگر جرم نباشد، آنگاه ما قلم به دست خواهیم گرفت و خواهیم نوشت، از این روزهایی که بر ما رفته است ، و توی کتابهایمان از این سالها بعنوان سالهای خرداد یاد خواهیم کرد. سالهای خرداد می رود کنار سالهای وبا، سالهای خشکسالی، سال قحطی، سال هجوم ملخها، سالهای انقلاب، سالهای جنگ می نشیند و تبدیل می شود به چیزی که ما - این نسل - را با آن میشناسند. بعد فرزندان ما می ایند روی پای ما می نشینند و می پرسند بابا سالهای خرداد چجوری بود؟ و ما تقویمی که خرداد آن هزار برگ است را ورق خواهیم زد و قصه ی هر روز را خواهیم گفت...
با این پستت یاد ترانه جدید شاهین نجفی افتادم :) وقتی که..
البته تو یه قسمتش بی انصافی کردی...
بعد فرزندان ما می ایند روی پای ما می نشینند و می پرسند بابا/مامان سالهای خرداد چجوری بود؟
این بهتره...نه؟با همین نکته های ظریف و کوچیک که شایدم اصلا به چشم نیان میتونیم بین زن ها و مردها برابری و مهم تر از اون اتحاد ایجاد کنیم...
موفق و پیروز باشی.
حق با شماست