یکی از رفقا تعریف می کرد که پدرش دچار سکسکه شده بوده و این دوست ما میخواسته با ترساندن و پرت کردن حواسش او را معالجه کند فلذا در یک لحظه ی بی حواسی از پشت دیوار می پرد جلوی پدرش و حرکات ژانگولر از خودش به نمایش میگذارد و صداهای عجیب و غریب تولید می نماید. پدر بیچاره از ترس سکته میکند و دهانش کف میکند و فکش کج میشود و چشمهایش سفید میشوند و می افتد گوشه ی خانه.
نتیجه گیری اخلاقی: اگر بلد نیستید کمک کنید، کمک نکنید.
پی نوشت: خاطره تزئینی است!
پ ن 2: انتخاب عنوان غیر عمدی ست نه برای جذب مخاطب.
جذب کردی ماطبو.میدونی که ذهن ماها همه مریضه
خیلی باحال بوده کار دوستت کلی خندیدمممممم
ببین من عاششششششششششششششششششقتم.همین!
چطو مگه؟
ما تو کشوری زندگی میکنیم که مردها(و چه بسا زن ها)با دیدن لینکی با اسم (مثلا) ممنوعه زود توش میرن تا ببینن چیه...
مملکته داریم؟؟!
از بس که باحالی باحال مینویسی تیزی خوبی ماهی................................
انتخاب عنوان غیر عمدی ست نه برای جذب مخاطب.
آره جون عمت!!!! به روح اعتقاد داری؟!
آقا ما از دو مطلبه"چگونه یک شیرازی اصیل باشیم " تو فیس بوک استفاده کردیم! راضی باشید دیگه!! حلالمون کنید!!!!!!!
منبعش رو هم ننوشتین!!!!!!!!
کجایی سینیور جاااان؟؟؟
هستیم