این روزها دارم « آتش بدون دود » نادر ابراهیمی را میخوانم، خواندن این کتاب واجب کفاییست میگویند آدمهای دنیا دو دسته هستند آنهایی که «اولیس» جیمز جویس را خواندهاند و آنها که نخواندهاند. این تقسیمبندی میتواند برای آتش بدون دود هم راستگو باشد، البته همینجا بگویم که این کتاب ۶ جلد است فردا نیایید بگویید مردهشور پیشنهاد دادنت را ببرد. خب ۶ جلد باشد شما که در جستجوی زمان از دست رفته را میخوانید این را هم بخوانید اصلن کسی که صد سال تنهایی را خوانده باید طوبا و معنای شب را هم بخواند کسی که مارسل پروست میخواند باید قبلش نادر ابراهیمی خوانده باشد. بله من دارم احساسات وطنپرستانه بروز میدهم چون موبورها ممکن است هر آن حمله کنند و معلوم نیست فردا چه پیش میآید شاید آمدند اینجا را خواندند و نتیجه گرفتند که نویسنده دوزار عرق ملی هم ندارد در حالیکه نویسنده مشکلی با این آب و خاک و باد و آتش ندارد بلکه کبد او از حکمرانان اینجا خون است چه بسا که اگر ایشان را ببرند سیتیزن سوییس کنند و افسار سوییس را بندازند گردن امثال اهمدی نجاد باز شاهد چسنالههای نگارنده خواهیم بود.
حقیقت ماجرا این است که بنده هیچ امیدی به آینده (دست کم آیندهی نزدیک) این مملکت ندارم، تخم و ترکهای هم قرار نیست از خودم به جا بگذارم که شعار بدهم فردای ایران را برای فرزندانمان بسازیم آنقدر هم از خودگذشته و قهرمان نیستم که برای تخم و ترکهی دیگران مایه بگذارم شاید اگر مغز درخور توجهی داشتم تا حالا به واسطهی آن فرار مغزها کرده بودم یا اگر پول تپلی توی دست و بالم بود آن را برمیداشتم میبردم به جایی که در آنجا لازم نباشد التزام عملی به چیزی داشته باشم فقط میماند یک شانس و اقبال کج و کوله که همین دو هفته پیش آن را دخیل بستم به سایت لاتاری. برایم توفیری ندارد چه کسی در خوان گستردهی ثروت این مملکت بچرد وقتی قرار بر دزدی باشد هویت دزد اهمیتی ندارد، یکی پول نفت را میدزدد آن یکی خود نفت را، برای من هر دو گروه بیگانهاند و متجاوز، متجاوز کلهسیاه و متجاوز موبور.
حالا بعضی میخواهند بگویند فکر میکنی آمریکا بهشت است؟ آنجا برایت توی دیسِ طلا ریدهاند؟ پاسخ من به ایشان بنا به توصیهی بزرگان در وهلهی اول خاموشیست و بعد هم اینکه آمریکا اگر بهشت نباشد جهنم هم نیست، آنجا مردمش رویای آمریکایی در سر دارند اینجا ملت کابوس میبینند، آنجا کشور فرصتهاست اینجا سرزمین فرصت سوزی.. حالا نگاه نکنید به این جریان والاستریت و مشکلات این روزهایشان که اگزجوره شدهاش را در تلویزیون ایران نشانتان میدهند، شرط می بندم تا دو سال دیگر اوضاع خیلی روبراهتر از قبل بشود، اینها حالا در دورهی گذار هستند منتها دورهی گذارشان مثل مال ما گذار از بدبختی به بدبختی بزرگتر نیست چون این دولتهای جنایتکار به مردمشان خیانت نمیکنند، اگر توی دنیا جنگ راه میاندازند تا اسلحه بفروشند پول آن اسلحه را میبرند در مملکتشان خرج میکنند، به فکر مردمشان هستند، یا اگر هم به فکر حکومتشان هستند میدانند که راه آن از رضایتمندی شهروندانشان میگذرد. این تیرهروزی فقط مختص ماست که پول نفت زیر قیمت فروختهمان را ببریم بریزیم توی حلقوم لاشخورهایی که دور و برمان را گرفتهاند تا توی دنیا تنها نباشیم. به مجموع این چیزها می گویند جبر جغرافیایی.
"""برایم توفیری ندارد چه کسی در خوان گستردهی ثروت این مملکت بچرد وقتی قرار بر دزدی باشد هویت دزد اهمیتی ندارد، یکی پول نفت را میدزدد آن یکی خود نفت را، برای من هر دو گروه بیگانهاند و متجاوز، متجاوز کلهسیاه و متجاوز موبور."""
دقیقا مشکل الان کشور اینِ که مردم اینا رو متجاوز نمیدونن، ولی کافیه امریکا حمله کنه ، سریع سینه سپر می کنن ! و نمی دونن که اینا بلاهای بدتری دارن سرشون میارن
درد مشترک همینه . یکی حرف جالبی میزد می گفت تو این مملکت 2 تا جمله از بیخ مزخرفه . 1-من سیاسی نیستم 2- باید نیمه ی پر لیوان رو دید !