ای کسانی که ایمان آوردید، میخواستید نیاورید!
معمولن شمارههای ناشناس را جواب نمیدهم، شما هم این کار را نکنید، دردسر خالی هستند مطمئن باشید پشت هیچ شمارهی ناشناسی یک ماجرای خوب انتظار شما را نمیکشد، یا یک آشنای قدیمیست که میخواهد لطفی در حقش انجام دهید از این قبیل که برایش وقت دکتر بگیرید یا آدم گردن کلفتیست که عقیده دارد شما مزاحم زن و خواهر و نوامیس و اینهایش شدهاید. هیچ وقت کسی زنگ نمیزند بگوید شما برندهی مسابقهی از تو میپرسند شدهاید و فردا تشریف بیاورید سازمان سکهتان را بگیرید.
چند روز بود که یکی از این شمارههای ناشناس مرتب تماس میگرفت و چنان پشتکاری داشت که نتوانستم بیخیالش شوم، گفتم شاید یک دوست دختر قدیمی باشد که فیلش کونش میخاریده و یاد فلان کرده. جهت رعایت احتیاط با ایرانسل بهش زنگ زدم و دیدم نه تنها اکسگرلفرندی در کار نیست بلکه کسیست که اصلن حوصلهاش را ندارم و قطع کردم. تا اینجای کار چیز دندانگیری برای نوشتن نیست ولی بخش دوم ماجرا از آنجا شروع شد که آن بینوا فکر کرده بود که آن شمارهی ایرانسل متعلق به دختری چیزیست که رویش نمیشده حرف بزند و حالا او وظیفه دارد به هر نحوی شده این دختر خجالتی را به حرف بکشد. این بود که در هر ساعت تلفن من ۲۷ میس کال داشت و اساماسهایی با این مضمون که خواهش میکنم جواب بده که نتیجهی توهم رقتانگیز یک آدم تنها بود. بله تنها، ممکن است اگر این وضعیت برای شما پیش بیاید شما را از کوره در ببرد ولی چیزی که توجه من را جلب کرد حس عمیق تنهایی این بچه بود و شاید در سطح بالاتر تنهایی همهی ما. چقدر آدم باید تنها باشد که از پس چنین چیزهایی پی «رابطه» بگردد و این بدبختی درونی بشر امروز است بله.
«برای اینکه بتپرست نباشی کافی نیست که بتها را شکسته باشی، باید خوی بتپرستی را ترک گفته باشی» نیچه
عزاداران عزیز! از ترافیکی که این شبها توی خیابان راه میاندازید ـ شاید مریضی در راه بیمارستان باشد ـ میگذریم، از عربدههایی که مداحانتان توی بلندگو میکشند ـ شاید پدر پیری در بستر خفته باشد ـ میگذریم، از اراجیفی که توی تاکسیهایتان با ماکسیمم ولوم روی پخش ماشین میگذارید ـ شاید مسافری اعصاب شنیدنش را نداشته باشد ـ میگذریم، از تسخیر تمام شبکههای تلویزیونی بوسیلهی مداحان و موعظهگران و نوحهسراهایتان ـ شاید یکی ماهواره نداشته باشد ـ میگذریم، آری از تمام این خودخواهیهایتان میگذریم ولی به همان خدایی که میپرستید کارهایتان گاهی به بتپرستی، به شرک نزدیک میشود.
قسمتی از مکالمهی یک زوج شیرازی:
زن خطاب به شوهر که در حال خمیازه کشیدن است: جلیل آقو! قربون دسّات تا دهنت وازه بچو رَم* صدا کن بیاد!
* بچه را هم
فرا رسیدن روز جهانی حقوق بشر را به هموطنان گرامی تسلیت میگوییم.