انقدر جنگ نرم را مسخره گرفتیم و به ارتش سایبری خندیدیم تا نامردها یکی یکی خاکریزها را تصرف کردند و آمدند توی خاکمان و همین روزهاست که شروع کنند به تجاوز و اینها. حالا دیگر فید وبلاگ را هم فیلتر میکنند... حاجی داره نخودارو میریزه رو گودر
به یک جفت چشم معصوم
یک زبان نرم
یک مغز بی آلایش
جهت تهیهی کله پاچه نیازمندیم
فرهنگ لغات شیرازی:
۱. گه خوری نکن = حرف نزن
۲. گه خورده = دروغ گفته
۳. گه کِرده توش = خرابش کرده
۴. گه داره؟ = فقیره
۵. هیچ گهی نیس = خیلی ضعیفه
۶. گه سرش میشه؟ = هیچی بلد نیست
۷. گهش بّرِی من؟ = سهم من کمه
۸. برای گه خوبه = به درد نمیخوره
۹. پاشم گه بخورم؟ = صبح به این زودی برای چی بیدار شم؟
کسانی که در دههی ۶۰ و ۷۰ تماشاگر فوتبال از شبکههای دوگانهی سیما بودند گزارشهای پر از سکوتهای متناوب شفیع را به یاد میآورند که گاهی با تکیه کلام کاپتن دونگا و یا اعلام زمان بازی و شمردن ثانیهها تا دقیقهی بعدی قطع میشد و همچنین گزارشهای بهروان را که به طور کلی از مرحله پرت بود و تا آخر بازی چندبار تصمیمش عوض میشد که دو تیمی که با هم بازی میکنند چه تیمهایی هستند و یا پرچم مراکش را با کارت قرمز اشتباه میگرفت، همینطور به یاد میآورند که اسکندر کوتی در هنگام اعلام پنالتی برای ایران چگونه دچار جو خط مقدم میشد و فریاد اللهاکبر سر میداد.
با بوجود آمدن شبکهی ۳ کمکم علاقمندان فوتبال با صدای غیرمتعارف گزارشگر جوانی آشنا شدند که ساختارهای گزارشگری آن زمان را شکست و به تماشاگران نشان داد که میتوانند در حین بازی به جز شمارهی بازیکنان اطلاعات دیگری از قبیل شغل پدر آنها و یا خاطرات دوران کودکی و غذای مورد علاقهشان را هم بدست آورند.
عادل فردوسیپور جوان خوشذوق و بامعلوماتی بود که با پشتوانهی قوی زبان انگلیسی و استفاده از اینترنت و شوخطبعی ذاتیاش مفاهیم گزارشگری را در ایران دگرگون کرد تا با آمدن او و هممسلکهایش مثل مزدک میرزایی گزارشگران سنتی عملن جایشان را به این نیروهای آوانگارد و کاربلد بدهند و یاد بگیرند که دیگر جایی برای پیرمردها نیست.
امروز عادل فردوسیپور تبدیل به یک چهرهی کاریزماتیک شده که میتواند معادلات فوتبالی را جهتدهی کند و افکار عمومی را به راحتی با خود همراه سازد. اما شاید چیزی که بیشتر از نوع گزارش و اطلاعات جالبی که در اختیار مخاطب میگذارد عادل را دوستداشتنی کرده شخصیت صلحناپذیر و غیرمحافظهکارانهاش باشد. ویژگیای که به او اجازه میدهد هر آدم پرمدعایی را به چالش و نقد بکشد و شوراهای سیاستگزاری سیما هم حریف مقبولیت عمومی او نشوند. فراموش نمیکنیم نوک پیکانهایی را که عادل در مناسبتهای مختلف حتا به سوی مسوولین سیاسی میگیرد. از متلکی که به تعطیلیهای بیحساب و کتاب دولت انداخت تا مطرح کردن آزادی بیان در قضیهی ممنوعالمصاحبه شدن دایی و انتقاد از تصمیمات غیرفوتبالی سیاستمداران و همین برنامهی اخیرش که اشارهی معناداری به واژهی حرکتخودجوش کرد.
این نوشته ادای دین به مردیست از جنس ما که در حضور ناعادلانهی کسانی که قدرت را در دست دارند میدانداری میکند و حرفهای دل ما را میزند.