تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

تختخواب دو نفره

وقت خود را در اینجا هدر ندهید!

به سراغ من اگر می‌آیید...

بالا غیرتن صب زود نیایین

جان کوچولو

* یارانه‌های نقدی به حساب مردم ریخته شده ولی فعلن حق برداشت از آن را ندارند. 

** همه‌ی هم‌نسلان من کارتون رابین‌هود را به یاد می‌آورند، یکی از کارتونهایی که با آن زندگی می‌کردیم. توی یکی از صحنه‌های به یادماندنی آن داروغه که برای جمع‌آوری مالیات به کلیسا رفته به گدای نابینایی برمیخورد که در واقع خود رابین‌هود است که تغییر لباس داده، گدا لیوانش را که چند سکه ته آن است جلوی داروغه می‌گیرد و می‌گوید به این بینوای نابینا کمک کنید. داروغه سکه‌ای از پر شالش در می‌آورد و در لحظه‌ای که بیننده تصور می‌کند قصد کمک دارد سکه را طوری به ته لیوان می‌کوبد که بقیه‌ی سکه‌های توی لیوان هم بالا می‌پرند و داروغه آنها را توی مشتش می‌گیرد و می‌گوید این هم سهم پرنس جان بیچاره! 

*** باید مراقب داروغه‌ی زبان باز و جیب گشاد پرنس جان بود.

کادوی تولد عمو محموت

و پیشگویان و اخترشناسان خبر دادند که از این قوم فرزندی به دنیا خواهد آمد که پایه‌های جهان را خواهد لرزانید، پس پادشاه دستور داد هر فرزند پسری که زاده می‌شود را بکشند، مادر محموت فرزندش را معاینه کرد تا مطمئن شود که پسر است و در آن میان دو بیضه دید به قدر پیک‌نیک و گفت همانا این مردی خواهد شد بسیار خایه‌آور که از احدی واهمه ندارد، آنگاه او را در سبدی گذاشت و در فاضلاب شهری انداخت و همانجا بود که محموت اداره‌ کردن شهرداری را آموخت. جریان فاضلاب کودک را به قصر پادشاه برد و چون پسری بود خوش چهره مهر او بر دل درباریان افتاد و او را عزیز آن دیار کردند.  

شبی پادشاه در خواب دید که میمونی مشغول تجاوز به عنف گربه‌ای‌ست و چون سراسیمه خواب خود را در میان اطرافیان گذاشت محموت چنین تعبیر کرد که در این سرزمین چهار سال نکبت و قحطی خواهد آمد و از پس آن چهار سال دیگر هم بدبختی و فلاکت نازل خواهد شد و چاره آن است که هر چه مردم دارند و ندارند از آنان بستانند و به صورت هدفمند انبار کنند و از پس آن هشت سال، چوب دو سر به ماتحت مردم فرو برند و قس علیهذا. 

هایکو

سلاخی می‌گریست 

به قناری کوچکی دل باخته بود

عاشقانه

از یابنده تقاضا می‌شود دل بنده را در اولین صندوق پست نیندازد و به نزدیکترین مرکز نگهداری اشیاء گمشده هم تحویل ندهد، بلکه آنرا به حال خود بگذارد تا صاحب آن برگشته و پیدایش کند.