میخواستم بگذارم این روزها بگذرد، میخواستم حال و هوایی از عید از این متروکه نگذرد، گمانم این بود که تا زمستان سخت این سرزمین، آزادی را برفگیر کرده، بهاری از این دیار نخواهد گذشت. با خودم میگفتم مادامیکه پای برادرانم در بند است نوشتن از بهار و عید و سال نو کاریست بیهوده و از سر فراموشی، اما...
میدانی، انگار هزار سال است عاشقی نکردهام، عاشقانه نوشتن نمیدانم، عاشقی کردن را اما تو به یادم آوردی، دست کردی توی این وجود خاموش و پژمرده، خاکستر سرد این سالیان را پس زدی و آتش بی رمق جانم را بیرون کشیدی، فهماندیام که هنوز شعله خاموش نشده، هنوز در جایی در اعماق جانم زبانه میکشد و دستان معجزهگر توست که هیزم به آتش میفکند.
تمنای بودنت همان چیزیست، دقیقن همان چیزیست که وامیداردم در این سحرگاه دوم بهار دست به نوشتن ببرم، خیال برم دارد که بهار آمده، سال نو شده، خیال برم دارد که زمین در حال شکفتن است، ولی میدانی.. چیزی که دارد در من میجوشد تو هستی، چیزی که در وجودم، زیر پوستم جریان دارد و نمیگذارد این سیاهی چسبناک جانم را سرشار کند، وگرنه آن بیرون همه چیز سخت ترسناک است، آن بیرون تیرگی و نفرت و نومیدیست که این بهارها سبزش نمیکند..
به گزارش خبرگزاری چیزنا درخواست تعداد زیادی از مردم ایران برای نفس کشیدن توسط دادستان کشور رد شد. در قسمتی از پاسخ دادستانی به این درخواست آمده است «تنفس غیر قانونی در فضای کشور برنامه ای از پیش طراحی شده است که قصد دارد کلیت نظام را زیر سوال ببرد و به امنیت ملی لطمه بزند، بدیهیست که اگر هدف درخواست کنندگان چیزی غیر از این بود در زمانهای اعلام شده و همراه با دیگر اقشار جامعه به صورت مجوزدار و قانونی تنفس میکردند..»
برخی شنیدهها حاکیست که تعدادی از شهروندان به صورت پراکنده اقدام به نفس کشیدن کردهاند و در حین این حرکت بوهای مشکوکی نیز به مشامشان رسیده است. همچنین نیروهای دولتی و لباس شخصی با حمله به این تجمعات و آزاد کردن حجم زیادی از باد معده قصد جلوگیری از این حرکت و ایجاد اخلال در تنفس معترضین را داشتهاند که تصاویر گرفته شده بوسیلهی موبایل از پخش کردن ساندیسهایی با طعم نخود و لوبیا در بین لباسشخصیها و حضور پررنگ سرلشکر فیروزآبادی در میان نیروهای دولتی خبر میدهد.
لازم به یادآوریست که ولنتاین روز عشاق است و کاملن بی معنیست که آن را به پدر، مادر، برادر، خواهر، زنعمو، شوهر خواهر، همسایه و بقالی محل تبریک بگوییم و این کار چیزی شبیه تبریک گفتن عید غدیر به دوست مسیحیمان است. چه خوب است ولنتاین امسال عشقمان را به وطن نشان دهیم، هر چند که تا کنون معشوقهی خوبی برایمان نبوده است.
شلوار پارچهای مشکی با جوراب سفید نپوشید
توی آسانسور روبروی هم نایستید
کت و شلوار و کفش اسپورت نپوشید (توضیحات تکمیلی در پایین صفحه)*
توی جمع نخ دندان نکشید
توی روز کت و شلوار براق نپوشید اینها برای شبند
نصف شب میسدکال نزنید تا اعلام کنید خیلی خفنید و تا این موقع بیدارید
موبایل طرفتان را چک نکنید
سعی کنید بوی گند ندهید
حتیالامکان زر نزنید
کمتر احمق باشید
فکر نکنید عن خاصی هستید و میتوانید یک پست نصیحتی بنویسید و به مردم بگویید چگونه باشند و چه بپوشند و اینها
* نفر آخر سمت راست یا چپ (از آنور)
دو دسته از آدمها را نمیتوانم درک کنم:
دستهی اول کسانی که صبح آفتاب نزده قبل از سگها و سوپورها بیدار میشوند و چنان لبخند گلو گشادی تحویل نظام هستی میدهند که انگار لحظاتی قبل، از یک تریسام رویایی با چارلیزترون و آنجلینا جولی فارغ شدهاند، در مقابلِ تو که آدمی هستی که موقع بیدار شدن حس کسی را دارد که وادار شده به یک فرنچکیس خیس و لیس و تفمالی با اهمدی نجاد.
و دستهی دوم.